توجه به لذت گناه، مقدمه ارتکاب گناه
یکی از راههای تسلط بر اراده و انجام کارهایی که مقتضای ایمانِ ماست زنده نگه داشتن و توجه به دانستههایی است که منشأ خیر هستند و یکی از راهکارهای رسیدن به این مقصود «تفکر» است.نکتهای که بسیاری افراد از آن غافلاند این است که همانگونه که تفکر درباره کار خیر باعث تعلق اراده به کار خیر میشود به خصوص هنگامیکه فوایدش در ذهن باشد و به آنها توجه شود، تفکر درباره کار بد هم باعث کشیده شدن انسان به کار بد خواهد شد.
این نکتهای است که در روایات هم به آن اشاره شده است. امیرالم?منین علیهالسلام میفرمایند: کسی که درباره گناهان فکر میکند این افکار او را به گناه خواهد کشید.1 بنابراین همان طور که ما باید با تفکر درباره کارهای خوب و فواید آنها فعالیتی ایجابی و مثبت انجام دهیم، همچنین باید درباره کارهای بد و عواقب سوء آنها هم فکر کنیم؛
اگر انسان صحنهای لذتبخش ببیند، حتی اگر عمدا هم نگاه نکرده باشد، زمینهای فراهم میشود که شیطان او را وسوسه کند و مدام آن صورت را در ذهن او مجسم کند؛ بعد هم مرتب به او القا میکند که آنچه دیدی چه قدر زیبا و لذتبخش است (زُینَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَآءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ).2 یکی از کارهایی که در قرآن به شیطان نسبت داده شده و از کارهای اصلی اوست «تزیین» است (زَینَ لَهُمُ الشَّیطَانُ أَعْمَالَهُمْ).3
کار شیطان هم مصداقی از مَثَل معروفی است که میگوید: مرغ همسایه غاز است! هنگامیکه چیزی در ذهن انسان لذتبخش به نظر برسد شیطان آن را چندین برابر تقویت میکند. گویا خوبیهای آن را زیر ذرهبین گذاشته، بزرگ جلوه میدهد. این کار همان حقیقتی است که در قرآن از آن یاد شده، میفرماید: الشَّیطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ؛4 زَینَ لَهُمُ الشَّیطَانُ أَعْمَالَهُمْ؛ البته مادامی که انسان به این وسوسهها جامه عمل نپوشاند گناهی پای او نمینویسند، اما مشکل اینجاست که اگر انسان به این وسوسهها توجه کند شیطان به تدریج علاقه او را به گناه زیاد میکند.
گناه نکردن و بیتوجهی به گناه، راهکار طرد شیطان
طبیعی است که فکر انسان همیشه در اختیار او نیست. بسیاری از اوقات توجه انسان بیاختیار به چیزی جلب شده، ساعتها فکر او را مشغول کرده، هر چه انسان سعی میکند نمیتواند فکر خویش را از آن خلاص کند. با این وجود چگونه میتوانیم درباره لذتهای گناه و چیزهایی که ما را به گناه میکشاند فکر نکنیم؟ آنچه موجب میشود چنین افکار بد و شیطانی در ذهن انسان زنده بماند توجه و تمرکز انسان بر آنهاست.
خدایی که چنین سنتی را آفریده که انسان، آن زمانکه از چیزی خوشش آمد، دوست دارد تصور آن چیز را داشته باشد، این قدرت را هم به او داده که وقتی فکری به ذهنش آمد توانایی طرد آن را هم داشته باشد و مانند زمانی که دشمنی را دفع میکند، چنین حالتی را نسبت به افکار بدی که به ذهنش خطور کرده، پیدا کند. اگر انسان مراقب ذهن خویش باشد به محض اینکه ببیند فکر غلطی به ذهنش آمده آن را طرد میکند. این، همان مراقبه است. چنین انسانی در هنگام هجوم افکار غلط، شیطان را حاضر میبیند و دست بر سینهاش میزند و او را طرد میکند. این طرد قلبیِ شیطان اثر دارد و شما میتوانید آن را تجربه کنید.
البته فرار از گناه در میدان عملْ خودْ باعث میشود که گرایش قلبی به گناه کم شود و این بدان معناست که انسان با ارتکاب به گناه راهی برای ورود شیطان به قلب خویش باز میکند. اگر انسان از ابتدا راه را برای شیطان باز نکند شیطان خود به خود تسلطی بر او ندارد (وَمَا کَانَ لِی عَلَیکُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی).5 کسانی که یوق بندگی شیطان را به گردن انداخته، دنبال او میدوند و با خواهش از او یاری میخواهند که راه گناه را به آنها نشان دهد شیطان هم بر آنها مسلط شده، به راحتی نمیتوانند از چنگال او خلاص شوند (إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِینَ یتَوَلَّوْنَهُ).6 اولین کاری که شیطان انجام میدهد تنها دعوت به عصیان و سرکشی است. اگر انسان به ندای شیطان گوش ندهد و او را طرد کند شیطان نمیتواند بر انسان مسلط شود.
به قرقگاه گناه هم فکر نکن!
کسانی که خیلی مایلاند روحشان آلوده نشود و شیطان بر آنها مسلط نگردد اندکی احتیاط میکنند. اگر انسان بخواهد از راهی گذر کند که از نزدیکی درهای میگذرد و احتمال میدهید اگر نزدیک لبه دره شود پایش بلغزد و سقوط کند اندکی از لبه دره فاصله میگیرد، اما اگر شجاعت به خرج دهد و بگوید: من هر جا باشم خودم را حفظ میکنم! ممکن است یکی دو بار بتواند خودش را کنترل کند اما بالاخره یک بار هم پایش میلغزد و سقوط میکند.
از این رو در روایات آمده است: «من حام حول الحمى أوشک أن یوقع فیه؛7 کسی که به قرقگاه نزدیک شود ممکن است که در دام بیافتد.» باید اندکی از منطقه ممنوعه فاصله گرفت. اگر انسان با اختیار خود تا مرز گناه پیش رود در آنجا حفظ خویشتن کار بسیار سختی خواهد بود، به خصوص زمانی که هیجاناتی در انسان پیدا شده باشد.
مرحوم آقاشیخ علی اکبر روی منبر میگفت: «جوانها مواظب باشید دیگ شهوت به جوش نیاید. اگر به جوش آید دیگر نمیتوانید جلوی آن را بگیرید.» هر عاقلی میداند که باید از جایی که خیلی خطرناک است کمی فاصله گرفت. فاصله گرفتن از گناه این است که انسان حتی از اموری فاصله بگیرد که حرام قطعی نیست، اما از مقدمات حرام است. از این روست که در شرع مقدس گفته شده: اگر زن نامحرمی از جای خود بلند شد، تا زمانی که جای او گرم است مکروه است جوان در آن محل بنشیند. در زمینه افکار هم باید همین گونه احتیاط کرد.
قرآن میفرماید: یغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ؛ و بعد میفرماید: وَیحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ؛ کسانی که میخواهند ذهنشان پاک بماند سعی میکنند دلشان را از چیزهایی که شبهه حرمت هم دارد پاک کنند و بالاتر اینکه سعی میکنند که در ذهنشان هم خیال بیفایده گذر نکند و تنها درباره چیزهایی فکر کنند که خداوند دوست دارد. البته اینکه در طول شبانهروز اصلا هیچ فکر و خیال غلطی به ذهن انسان نیاید کار مشکلی است، اما بالأخره انسان میتواند اندکی به دوستان خدا و شیعیان واقعی نزدیک شود و در طول شبانهروز ساعاتی را به تمرین کنترل ذهن اختصاص دهد. نظیر اینکه درباره تهجد گفته میشود: اگر نمیتوانید مانند پیغمبر اکرم و ائمه اطهار علیهمالسلام تهجد داشته باشید دستکم ده دقیقهای قبل از اذان صبح بیدار شوید و چند رکعتی نماز بخوانید.
مستی محبت خدا
ما میدانیم خداوند همه جا حضور دارد اما شایسته است که انسان برای دقایقی هم که شده، به خصوص هنگام سحر تمام توجهاش را معطوف به خداوند کند، گرچه ذکر و دعایی هم نگوید. شاید چنین توجهی آن قدر برکت داشته باشد که اثر معنوی آن از هر عبادتی بیشتر باشد.اولیای خدا شبها مراقباند که در دل خویش درخت محبت خدا بکارند. هنگامیکه این درخت بارور میشود مواظباند که شیطان آن را آلوده نکند تا این محبت خالص و پاک بماند و از محبت الهی سرخوش شوند.
توجه به این حقایق باعث میشود اندکی همت انسان بلندتر شود و گمان نکند هرچه هست و نیست همین خوردن و خوابیدنهاست، بلکه لذتها و مستیهای دیگری هم هست که اگر خداوند به انسان درک آنها را عنایت کند همه لذتهای دنیا را فراموش میکند. مرحوم آیتالله بهجت میفرمودند: آقا شیخ محمدحسین اصفهانی بعد از اینکه همه اعمالش را انجام میداد و سر بر بالش میگذاشت تا بخوابد متکای زیر سرش از اشک چشمش خیس میشد.
امیدواریم خداوند به ما هم عنایت فرماید که در طول شبانهروز چند دقیقهای چنین حالی برای ما هم پیش آید و سرمایهای برای شبانهروزمان شود تا بفهمیم بندگان خوب خدا در چه عوالمی سیر میکردند و خدای متعال چه لطفهایی به آنها مینموده است.پروردگارا! تو را به همه انبیا و اولیا قسم میدهیم که دل ما را از آلودگیها پاک فرما و معرفت و محبت خود و اولیای خودت را در دل ما جایگزین گردان.
پی نوشت ها :
1 . غرر الحکم، باب الفکر، حدیث 55
2 . آلعمران، 14
3 . انفال، 48
4 . محمد، 25
5 . ابراهیم، 22
6 . نحل، 100
7. بحارالانوار، ج67 ص84
منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مصباح یزدی