این کنفرانس زنان سراسر دنیا را به گسترش مبارزه علیه نظم موجود و برای تحقق خواستههایشان فراخواند. اما واقعیت این است که از همان آغاز راه و برداشتن نخستین گام های این مبارزه سیاسی، اجتماعی، نظام حزب سالار چپ روسی و اروپایی، این جنبش را به نفع آمال حزبی و تشکیلاتی خود مصادره کرد و می توان این رویداد ایدئولوژیک و حزبی را نخستین انحراف جریان هشت مارس دانست.
زمانی که زنان کارگر در کارخانه های بزرگ پارچه بافی و لباس دوزی در نیویورک آمریکا به خیابانها ریختند و خواهان افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار و بهبود شرایط بسیار نامناسب کار شدند، توان پیش بینی آن را داشتند که پلیس خشن آمریکا آنان را کتک کاری می کند و در برابر درخواست انسانی خود، پاسخ خشونت محور و مردسالارانه ای می گیرند اما قطعا به ذهن هیچ کدام از آنان خطور نمی کرد که بعدها دو موج جهانی سوسیالیستی و فیمینیستی، یاد تظاهرات مظلومانه آنان را به نفع مرام و ایدئولوژی خود مصادره خواهد کرد.
پس از کش و قوس های بسیاری که در آلمان، اروپا و آمریکا پس از آن رویداد تلخ روی داد، سرانجام در سال سال 1921، کنفرانس زنان انترناسیونال سوم کمونیستی، در مسکو برگزار شد. در آن کنفرانس، روز هشت مارس بهعنوان «روز جهانی زن» به تصویب رسید.
در ظاهر، این کنفرانس زنان سراسر دنیا را به گسترش مبارزه علیه نظم موجود و برای تحقق خواستههایشان فراخواند. اما واقعیت این است که از همان آغاز راه و برداشتن نختسین گام های این مبارزه سیاسی، اجتماعی، نظام حزب سالار چپ روسی و اروپایی، این جنبش را به نفع آمال حزبی و تشکیلاتی خود مصادره کرد و می توان این رویداد ایدئولوژیک و حزبی را نخستین انحراف جریان هشت مارس دانست.
طی دهه های اخیر و با رشد سرسام آور جهان رسانه ها، و به موازات آن رشد نهادهای حقوق بشری و جنبش های سیاسی و فرهنگی زنان دنیا، انحراف دیگری اتفاق افتاد که همانا مصادره شدن جریان حق طلبانه زنان کارگر و زحمتکش، توسط بانوان عینک پنسی فیمینیست بود که اغلب آنان نه از روی رنج و زحمت اقتصادی و کاری، بلکه از روی مطالبات غریبی همچون طلب آزادی بی حدوحصر، به فیمنیسم روی آوردند.
حالا که به صورت اجمالی، جریان دو انحراف و مصادره بزرگ حق طلبی زنان کارگر و زحمتکش مطرح شد، بد نیست به جریان دیگری بپردازیم که این بار با سلاح و تاکتیکی دیگر، تحت نام مبارزه برای حقوق زنان، به پلیدترین شیوه ممکن به کرامت و جایگاه زنان تاخته است.
گروهی از زنان و دختران جوان و نوجوان اوکراینی، طی چند سال گذشته، تلاش کرده اند تا با ترتیب دادن عملیات های شهری و خیابانی به نام برهنه سازی، از حقوق زنان دفاع کنند!
اوج تناقض و پارادوکس این عملیات لاقیدانه را زمانی می توانیم دریابیم که به دو نکته مهم بیاندیشیم: نخست این که مبتکر و آغاز کننده این عملیات منحوس، زنان و دختران اوکراینی هستند. یعنی همان کشوری که در جهان به عنوان یکی از قطب های فحشا و تجارت جنسی شناخته می شود.
کشور کمرشکسته ای که بهای دختران و زنان جوان و اقامت در هتل های آن، چنان پایین است که بسیاری از کسانی را که خواهان و طالب عمل جنسی غیرمشروع و ارزان هستند به این کشور می کشاند و بسیاری از کارشناسان و مسئولان آن نیز، بی شرمانه از پدیده ای به نام توریسم جنسی و راهکارهای توسعه آن سخن می گویند.
نکته دوم این که این زنان و دختران، که نام گروه خود را بسیار هوشمندانه و به جا فمن، گذاشته اند، برای دفاع از حقوق زنان و برای جلب توجه دیدگاه های جهانی نسبت به مسائل زنان، خود را در ملاء عام برهنه می کنند!
حال فکر کنیم؛ برنده این بازی بی شرمانه کیست؟ پرواضح است که این مبارزه ابلهانه برنده ای جز مردان ندارد. برای روشن تر شدن این موضوع به تحلیل مختصری در خصوص ویژگی های اعضای این گروه بیاندازیم: اعضای این گروه اوکراینی، غالبا دختران و زنان کم سن و سال هستند. با وجود آن که این گروه، در اوکراین، انگلیس، ایتالیا، آمریکا و ترکیه چندین عملیات گسترده انجام داده اند، اما تاکنون به یک اصل مهم پایدار مانده اند که همانا سخت گیری در پذیرفتن اعضا، با معیارهای جسمی و ظاهری است.
شروط لاغری، سن پایین و زیبایی، برای عضویت در این گروه مهم است! آیا چنین چیزی می تواند معنا و مفهومی غیر از تبلیغ مستقیم برای تجارت جنسی و فحشا در اوکراین و جلب گردشگران جنسی داشته باشد؟
امسال و در روز هشت مارس – همان روز زنان کارگر قبلی و روز زنان فیمینیست فعلی – اعضای این گروه اوکراینی به ترکیه رفتند و در شهر استانبول، کمی آن سوتر از مساجد بزرگ ایاصوفیا و سلطان احمد، خود را برهنه کردند و برای آزادی زنان و دفاع از حقوق زنان جهان، جیغ زدند و شعار سر دادند.
همه چیز از پیش برنامه ریزی شده بود. آنان با یک دستگاه ون سیاه رنگ به محل انجام مبارزه!!! آورده شدند. پیش تر خود را در خودرو برهنه کرده بودند و زمانی که با جیغ و داد بیرون ریختند، ده ها خبرنگار، عکاس و فیلمبردار رسانه های ترکیه، آماده بودند تا از این اقدام حقوق بشری عکس و فیلم بگیرند! گروه کثیری از مردان جوان و حتی زنانی که پیش تر خبر احتمال اجرای این عملیات را شنیده بودند، با حرص و ولع شاهد ماجرا بودند و چند پلیس زن نیز – که پیدا بود به شدت از سخت گیری های کمیسیون حقوق بشر اروپا در برخورد با زنان – هراس دارند، محتاطانه و پس از چند دقیقه تلاش خانم های برهنه را داخل خودرو انداختند و پس از 24 ساعت بازداشت در یک مسافرخانه درجه دو از راه هوایی به کشور خود بازگردانده شدند.
شاید زمان مناسبی باشد که از برخی از حامیان و فعالان حقوق زنان، که اسلام، قرآن و منابع دینی اسلام را دارای محتوای ضدزن می دانند بپرسیم: چرا در برابر چنین حرکاتی هیچ گاه موضعی اتخاذ نمی کنید؟ چرا در برابر تجارت عظیم بین المللی بردگی جنسی، واکنشی نشان نمی دهید، اما فکر می کنید که با حذف حجاب از گردونه زندگی زنان مسلمان، می توانید به آنان آزادی و ارج و احترام بدهید؟
به جاست از حافظان حقوق بشر و فعالان عرصه حقوق زنان سوال کنیم: در دورانی که چنین عملیات سخیف و غیرانسانی و پلیدی در اغلب کشورهای دنیا بیشتر و بیشتر می شود، بین برهنه شدن در ملاء عام و حق و حقوق انسانی، اقتصادی و اجتماعی، چه نسبت و ارتباطی برقرار می کنید؟ آیا در خصوص چنین مسائلی مواد و تبصره های جدید و انسان محورانه ای تالیف شده و در آینده به تفصیل در خصوص آن صحبت خواهید کرد؟
نگاهی به چند عملیات برهنه سازی دیگر زنان در آسیا و اروپا طی ماه های گذشته ابعاد این موضوع را بیشتر آشکار می کند: دفاع از حقوق خوک ها و اعتراض به نگهداری خوک ها و پرواربندی آنان در محیط های کثیف و غیربهداشتی و برهنه شدن در میان گله های خوک، اعتراض به کشتن سنجاب ها و روباه ها برای استفاده از پوست آن ها و برهنه شدن در ملاء عام و در برابر فروشگاه های فروشنده لباس های خز، اعتراض به شکار غیرقانونی و برهنه شدن در میادین اروپایی، از دیگر شاهکارهای گروه هایی است، که خود را به عنوان زنان فعال و بیدار معرفی کرده و قصد دارند به این شیوه، در مبارزات سیاسی و اجتماعی مشارکت کنند.
این در حالی است که هزاران نمونه واقعی از پایمال شدن حقوق زنان در جهان امروز وجود دارد که قاعدتا مبارزه علیه آن ها، از وظایف زنان فیمینیست واقعی و عدالت خواه است. به عنوان مثال، در فرانسه، آلمان، ترکیه و انگلیس، هر ساله هزاران زن و دختر مسلمان و محجبه، به خاطر حجاب خود مورد هتاکی و تحقیر قرار می گیرند، هر ساله در بسیاری از کشورهای اروپایی، صدها دختر نوجوان و کم سن و سال به خاطر بارداری غیرمشروع و کورتاژ غیرقانونی، دچار معضلات بزرگ روحی و جسمی می شوند، هر ساله در ارتش آمریکا، اسراییل و بسیاری از نیروهای نظامی دیگر کشورهای جهان، هزاران زن با بحران ها و خطرات بزرگ، استثمار جنسی و مشکلات دیگر روبرو می شوند و این در حالی است که نظریه پردازان فیمنیسم و آزادی زنان، علیه چنین رویدادهایی نه تظاهراتی ترتیب می دهند و نه بیانیه ای منتشر می کنند.
وقت آن آمده است که مبارزان عرصه حقوق زنان، در همه حوزه های کشوری، منطقه ای و بین المللی، تکلیف خود را با این موضوع روشن کنند و به این مساله بپردازند که آیا برهنگی زنان، هموارسازی راه فحشا و استثمار جنسی و بردگی جنسی است و یا ژست روشنفکرانه ای برای آزادسازی زنان جهان است؟ باید این موضوع به دقت بررسی شود که آیا در تداوم مبارزه فعالان زن، ضرورتی به نام آموزش و آگاه سازی و فرهنگ سازی نیز وجود دارد و یا این جنبش قصد دارد همه فعالیت های خود را صرفا در زمینه غوغاگری و جنجال سازی رسانه ای متمرکز سازد.