کدام کار را باید فدای دیگری کرد و از زمان کدام یک باید برای دیگر فعالیت ها کنار گذاشت؟
همه ما ممکن است کارهای فراوانی در طول روز انجام دهیم و گرفتاری های زیادی داشته باشیم. اما گاهی چنان کارهایمان گسترده و فراوان می شود که بالاجبار از وقت برخی از آنها می زنیم تا بتوانیم به دیگر فعالیت های خود رسیدگی کنیم. اما سؤال اساسی در مواجه با چنین مشکلی این است که کدام کار را باید فدای دیگری کرد و از زمان کدامیک باید برای دیگر فعالیت ها کنار گذاشت؟
بسیار روشن است که در چنین شرایطی عاقلانه ترین کار، تعیین اولیت کارهای گوناگون است. به این معنا که اگر درجه اهمیت هر یک از کارهای خود را مشخص کنیم و پس از آن به ترتیب اهمیت آنها را مرتب نماییم، اولویت بخشی به کارها خود به خود نمایان خواهد شد و تصمیم گیری آسان تر خواهد نمود .
اولویت با کدام کار است؟
مشکل اساسی بسیاری از مردم این است که ارزش واقعی برخی از کارها را نمی دانند و در اولویت بندی خود دچار اشتباهاتی اساسی می شوند. به بیان دیگر در دیدگاه بسیاری از مردم گاه کارهای پراهمیت، کم ارزش و بی مقدار تلقی می شود و گاه برخی از کارهای کم اهمیت و بی ارزش نمودی پراهمیت دارد.
در چنین شرایطی است که انسان برای به دست آوردن تکه آهنی بی ارزش، طلای نابی را فدا می کند و بدون آنکه بفهمد سراشیبی خسارت را خواهد پیمود.اما برای دستیابی به میزان اهمیت هر کاری باید به سراغ که رفت و کدام ترازو یا خط کش را برای اندازه گیری اولویت کارها به کار گرفت؟
روشن است که هیچ کس همچون معمار عالم که انسان را با تمام پیچیدگی ها و زیبایی هایش به آفرینش در آورده است، نمی تواند پاسخی شایسته به این سوال بدهد. بنابراین بهترین کار این است که برای تعیین اولویت به سراغ کلام خدا برویم و از زبان فرستادگان و اولیای او یاری بجوییم.
مهمترین اولویت
به قرآن عزیز که مراجعه می کنیم درمی یابیم که اولیت اساسی زندگی انسان ارتباط همیشگی او با خدا است. آری، عبادت پروردگار مهمترین مساله ای است که باید در اولیت همه کارهای زندگی قرار گیرد. اگر سیم بندگی به مرکز فرماندهی متصل نباشد، دیگر روشنایی وجود معنا نخواهد داشت و همه فعالیت های انسان در تاریکی جهل و بیچارگی شکل خواهد گرفت.
به بیان دیگر همه ما این حجم گسترده از کارهای گوناگون روزانه را انجام می دهیم تا پیشرفت کنیم اما باید دانست که فعالیت های انسان همانند صفرهای فراوانی است که بدون «یک» عبادت یکتا، هیچ ارزشی نخواهد داشت. خداوند در آیه 56 سوره ذاریات می فرماید:
«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»
«من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!»
بنابراین عبادت خداوند بهترین وسیله برای رشد و تکامل و پیشرفت ما است که اگر با بی اعتنایی از کنار آن بگذریم، بیش از هر کس به خود و پیشرفتمان جفا کرده ایم. در آیه 60سوره غافر می خوانیم:
«وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرینَ» ؛ پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانید تا (دعاى) شما را بپذیرم! کسانى که از عبادت من تکبّر می ورزند، به زودى با ذلّت وارد دوزخ می شوند!»
واقعیت زندگی و اولیت های بندگی حالا وقت بازگشت به زندگی و نگاهی دوباره به اولیت های انتخابیمان است. باید دید که کدامیک از ما عبادت را در اولیت اصلی کارهایمان قرار داده ایم و دیگر مشغولیت هایمان را با آن تنظیم می کنیم؟ رسول خدا صلّی الله علیه و آله می فرماید:
کَفى بِالعِبادَةِ شُغلاً. (تحف العقول، ص 35)؛ بهترین کار و سرگرمى عبادت است.
باید دید کدامیک از ما حاضریم ضرر دنیایی را به جان بخریم تا آسیب معنوی نبینیم؟
کدامیک از ما نگاهمان به دنیا عبادت محور است و زندگیش لبریز از دنیا زدگی نیست؟
کدامیک از ما به نماز که مهمترین نمونه عبادت و مصداق بارز آن است، بی توجهیم و تا آنجا که می توانیم آن را به تاخیر می اندازیم؟ کدامیک از ما حتی به همان چند دقیقه نماز هم رحم نمی کنیم و آن را بهترین فرصت برای برنامه ریزی کارهای روز مره خود می بینیم؟ کدامیک از ما بدترین وقت ها را و خسته حال ترین زمان زندگی را برای نماز می گذاریم و گُل وقت هایمان را برای جلسات دنیایی و دیگر کارها صرف می کنیم؟ کدامیک از ما در دوراهی انتخاب یک معامله چرب و نرم با یک نماز اول وقت پرشور و حال، طلای ناب عبادت را برمی گزینیم؟
دزدترین دزدها که نمایان گشت مسیر به خوبی قابل رویت خواهد بود. روشن است که اگر کسی از زمان کارهای پراهمیت برای کارهای بی ارزش و یا کم قیمت مایه بگذارد، خطای بزرگی مرتکب شده و وقت آن را برای این دزدیده است.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
روزی امیر مومنان علی علیه السلام به مردی که سجده های نمازش را خیلی سریع به جا می آورد و همانند کلاغی که به سرعت به زمین نوک می زند به سجره می رفت، چنین فرمود:
چند وقت است که اینگونه نماز مى خوانى؟ آن مرد عرض کرد: از فلان و بَهمان مدت.
حضرت فرمود: مَثَلُکَ عِندَ اللّه کَمَثَلِ الغُرابِ إذا ما نَقرَ، لَو مِتَّ متَّ عَلى غَیرِ مِلّةِ أبی القاسِمِ مُحَمّدٍ صلى الله علیه و آله.
شخصى چون تو در نزد خداوند همانند کلاغ است که نوک بر زمین مى زند. اگر بمیرى بر غیر آیین ابو القاسم محمّد صلى الله علیه و آله مرده اى.
سپس فرمود:
«إنّ أسرَقَ النّاسِ مَن سَرقَ صَلاتَهُ» (المحاسن، ج 1، ص 162)؛ دزدترین مردم کسى است که از نمازش بدزدد.
آری، حتی اگر به فکر پیشرفت دنیوی و اخروی خود نیستیم و طلای نابی را که نماز در کاسه ما می نهد، نمی خواهیم، حداقل به فکر بی آبرویی آخرت باشیم و برای آنکه در قیامت مُهر دزدی بر پیشانیمان نخورد، از وقت این عبادت پربها نزنیم. چه زشت خواهد بود آن روزی که گروه های مختلف بدکاران را در قیامت بچرخانند و پیشاپیش دزدان سر گردنه افراد ظاهر الصلاحی باشند که از وقت نماز می زنند. تصورش هم دشوار است. پس بیایید بیش از گذشته از نمازهایمان مراقبت کنیم.
منبع : تبیان