دموکراسی ....!!!???
کنست کنونی که راست گراترین پارلمان رژیم صهیونیستی محسوب شده ،اقدام به تصویب قوانین نژادپرستانه متعددی کرده است که نشان دهنده دموکراسی ارتجاعی رژیم صهیونیستی است و حمایت دادگاه عالی رژیم صهیونیستی نیز از آنها، مهر تأییدی بر این ماجراست.
رژیم صهیونیستی به عنوان یک رژیم فراقانونی که همواره از پذیرش همه قطعنامه های بین المللی در حمایت از حقوق ملت فلسطین شانه خالی کرده است، باعوام فریبی و جنجال آفرینی، ادعای «اجرای دموکراسی» را دارد و جالب اینکه چنین امری با تأیید و تشویق اکثر کشورهای جهان و حتی نابغه های دموکراسی از جمله عرب ها همراه گشته است!
در ابتدا باید به این نکته اذعان کرد که برخی از ابعاد دموکراسی حقیقتاً در رژیم صهیونیستی اجرا می شود ولی این نکته صرفاً به یهودیان! منحصر شده است. جنبش صهیونیسم به منظور جذب مهاجران یهودی تصمیم گرفت با توسل به دموکراسی و ملی گرایی، یهودیان اروپای غربی و سپس با سوسیالیست جلوه دادن خود، یهودیان اروپای شرقی را فریب دهد و به همین خاطر قبل از تأسیس این رژیم، صهیونیست ها اقدام به ایجاد مزرعه های گروهی موسوم به «کیبوتص» کردند.
ساده ترین و بی تکلف ترین برداشت ها از دموکراسی آن است که این واژه بر یک کل متکامل دلالت می کند، نه بر بخش هایی مجزا و در بستر یک برخورد گزینشی.
دموکراسی نه با نژادپرستی و ترانسفر عرب ها همخوانی دارد و نه با اشغالگری و کشتار و در همین راستا بود که سازمان ملل در قطعنامه شماره 3379 در 10 نوامبر 1975، صهیونیسم را نوعی نژادپرستی قلمداد کرد. در خود رژیم صهیونیستی، نژادپرستی آشکاری میان یهودیان اروپای غربی و اروپای شرقی و نیز علیه یهودیان عرب تبار وجود دارد، چه رسد به یهودیان موسوم به «فلشمورا» که حتی دستگاه خاخامیت رژیم صهیونیستی در یهودی بودن آنها تردید دارد!!! در این وضعیت عرب های فلسطینی هم که جای خود دارند!
در حالی که در همه جای جهان و در ساختار یک نظام دموکراتیک، سیاست ها تابع قوانین هستند ولی در رژیم صهیونیستی این سیاست ها هستند که قوانین را به وجود می آورند. کما اینکه دستگاه قضایی که باید ماهیتی مستقل داشته باشد، در رژیم صهیونیستی کاملاً وابسته به سیاست است.
همچنین در یک نظام دموکراتیک، خاخام ها و نظامی ها نفوذ زیادی ندارند، اما این دو قشر در رژیم صهیونیستی به فتواها و تهور خود، جامعه و سیاست را شکل می دهند.
جنبش صهیونیسم مفهوم دین را به مفهوم «ملی گرایی» تبدیل کرد و بر «ملت» اسرائیل و «امت» یهودی تتیه ترد. این در حالی است که آنها نه ملی گرا هستند، نه ملت و نه امت!
به همین خاطر پروفسور «روژه گارودی» در کتابش با عنوان «اساطیر تأسیس اسرائیل» بر این باور است که این فرایند تبدیل و تحول از سوی صهیونیست ها به ناچار با مفهوم نژادپرستی و استعماری علیه دیگران همراه بوده است. اصل «هویت یهودیت» رژیم صهیونیستی تا به آنجا پیش رفته که «نتانیاهو» نخست وزیر این رژیم، از فلسطینی ها خواسته است تا پیش از هرگونه مذاکره ای آن را به رسمیت بشناسند.
همچنین پیش از این در سال 1977 اولین دولت «لیکود» به ریاست «مناخیم بگین» تصویب کرد که دادگاه عالی عدالت رژیم صهیونیستی باید در آموزه ها و احکام خود تقویت هویت یهودی این رژیم! را در پیش گیرد. در سال 1985 نیز «کنست» قانونی را تصویب کرد که به موجب آن بر این هویت یهودی تأکید شده و هیچ حزبی حق ندارد برنامه ای بر خلاف این اصل داشته باشد و بخواهد از طرق دیپلماتیک آن را تغییر داده و با این دستورالعمل وارد انتخابات شود!
کنست کنونی که راست گراترین پارلمان رژیم صهیونیستی محسوب شده و به شهادت نظرسنجی های نشریات «معاریو» و «یدیعوت آحارونوت» این راست گرایی در آینده نیز بیشتر و بیشتر هم خواهد شد، اقدام به تصویب قوانین نژادپرستانه متعددی کرده است که نشان دهنده دموکراسی ارتجاعی رژیم صهیونیستی است و حمایت دادگاه عالی رژیم صهیونیستی نیز از آنها، مهر تأییدی بر این ماجراست.