سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

جوانمرد مسلمان

 
 

 
 


basirat@gmail.com

 

 

موضوعات

25 بهمن ، رسانه سبز ایران ، جلبک (1)

آرامش ، خانه، مخوف ، تفویض، گناه ، حواس پرتی (1)

ارزشمند ، امام صادق (ع) ، درس (1)

استبداد ، محمد رضا شاه ، دهه فجر ، مردم ، کودتا (1)

اسلام ، امام خمینی ، دانشگاه ،دیدگاه (1)

اعدام ، متجاوز ، دختر جوان (1)

الجنادریه ،کمک ،شورای سبز ،دستگاه امنیتی رژیم سعودی (1)

امام باقر(ع)،بیزاری ، تنبلی ، کسب ، کار، ، توصیه ، تجارت، کشاورز (1)

امام جواد (ع)، شهادت ، امام محمدتقی (ع)، (1)

امام حسین ، امام زمان ، الگو یار ، امام سجاد ، روز پاسدار ، اسلا (1)

امام خمینی ، جمهوری ، اسلامی، صحیفه (1)

امام خمینی ، ملت ابران ، انتخابات ،شیطان (1)

امام زمان ، شناخت ، عدم ،مثبت ، منفی ، آثار ، حضرت آیت الله جواد (1)

امام محمد باقر، مبارزه ، اندیشه ، خوارج ،دروغ پردازان ، غالیان، (1)

امام هادی ، حکمرانان، نهضت علویان، سیاسی ، اجتماعی ، دربار ، عاط (1)

انسان ، انقلاب ، بی قرار ،سنت ، الهی (1)

انقلاب اسلامی ، ایران ، بهمن ، دهه فجر ، پیروز ، مردم (1)

انقلاب اسلامی ، وحدت ، منادی، امام خمینی (1)

ایران ، انقلاب اسلامی ، امام خمینی (1)

ایران ، مردم ، مقاومت ، انتخابات ، 12 اسفند (1)

ایمان ، ایثار ، شهادت ، امام خمینی ، صحیفه (1)

برهنگی ، حقوق زن ، زنان ، زنان کارگر ، سفسطه (1)

بی بی سی ، جلبک ، سبز ، 25 بهمن (1)

بی بی سی فارسی ، استخدام ، گزارشگر (1)

پیشگیری ، سرما خوردگی (1)

توصیه، مهم ، شنیدنی، آیة الله وحید خراسانی (1)

جنبش سبز ، جلبک ، راهپیمایی ، 25 بهمن (1)

جک ، طنز ، انتخابات ، شب ، مجلس (1)

حضرت فاطمه ، انسان ، کامل، صفات ، (1)

حضرت محمد (ص) ، حضرت علی (ع) ، لیلة المبیت (1)

حق ، خدا ،امام صادق (ص) (1)

خشم ، خدا ، آثار ، امام صادق، هشلم بن حکم ، امام علی ، امام محمد (1)

خود باوری ، امام خمینی ، صحیفه (1)

دختر ، آزار ، اذیت ، جنسی ، خواستگار (1)

دزد ، قران (1)

دعا ، شفا ، درمان ، نعمت ، مومن (1)

دعای غریق ، عبدالله بن سنان ،آینده روشن ، حضرت صادق (ع) ، بحار ا (1)

دموکراسی ، رژیم ، اسرائیل،رژیم صهیونیستی (1)

دیدگاه حضرت امام خمینی، آزادی مردم ، انتخابات ، تبلیغات سالم ، ر (1)

دیه ، ارث ، مرد ، زن ، احکام شرعی ، فضیلت (1)

رجعت ، شیعیان ، مهدویت ،سیره ائمه (1)

رزق ، روزی ، خدا ، غیر خدا ، تقوا (1)

رهنمودهای امام خمینی ، ضرورت تداوم ،حماسه حضور مردم ، معیار، انت (1)

روستا ، فردو ، هسته ای (1)

زنا ، غیبت ، توبه (1)

زندگی ، پیامبر اکرم ، دعوت ، جهاد ،رفتار با مردم ،ذکر و عبادت ال (1)

ساده زیستی ، مقام معظم رهبری (1)

سال 1391 ، تولید ، ملی ، حمایت ، کار و سرمایه ایرانی (1)

سخن ، حکمت ، اندرز، قصار ، امام صادق(ع) (1)

شیطان ، شکم ، یحیی (1)

شیطان ، گناه (1)

شکرگزارى، نعمت‏هاى مادى، نعمت‏هاى معنوى، ریزش نعمت‏ها، نعمت‏هاى (1)

عرفا ، سیاست حکومت، تدبیر ،تربیت (1)

فتنه ،شبهه ،مردم ، باور ،قرآن ، اسلام (1)

فرمانده کل سپاه ، سردار سرلشکر محمدعلی جعفری ،تنگه هرمز (1)

فرهنگ ، استفاده ، زرنگی (1)

فساد ، پدر ، مادر ، آیه 223 سوره بقره (1)

فضائل، اخلاق، رذائل، دوست ، اسلام (1)

فقر (1)

فیس بوک ، اختلالات غذایی (1)

قرآن ، صابران ، مومنان ، مجاهدان ،رستگاران ، مهاجران ، بندگان حض (1)

قربانی ، خشونت جنسی ، انگلستان ، دختر (1)

گشایش ، خدا ، ازدواج ، انتخاب همسر، اقتصاد،مهریه، (1)

گناه ، عوارض ، عمومی ، خصوصی (1)

مراجع تقلید ، مشارکت گسترده ، مشارکت آگاهانه ،انتخابات مجلس (1)

مردم سالاری ، امام خمینی ، صحیفه (1)

مطالبات ، مقام معظم رهبری ، جهاد اقتصادی (1)

مقام معظم رهبری ، برگه رای ، انتخابات (1)

مناظره ، امام صادق (ع) ، منکر خدا ، (1)

مهاجرانی ، نوری زاده ،ملک عبدالله ، جیره خوار ، عربستان (1)

نوری زاده ، عطاء الله مهاجرانی ،عربستان (1)

نیمه شعبان ، امام زمان ، شب قدر، امام سجاد (1)

همبستگی ، ولایت، افراط، خشم، خوشحالی (1)

والدین ، دین ، کودکان ، تربیت ، آموزه های دینی ، نماز (1)

وزارت اطلاعات ، اطلاعات ، تلفن ، موبایل ، تخلیه (1)

وصیت ، امام صادق ، نماز ، شفاعت ، اهل بیت ، سفارش (1)

وصیت ، شیعیان ، امام جعفر صادق (ع) (1)

ولایت ، ولی فقیه، ولایت فقیه (1)

ولایت فقیه ، امام خمینی ، صحیفه (1)

ولی فقیه ، کمونیست ،کانال جدید ، آیت الله خامنه ای (1)

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

سایت روستای چشام (Chesham.ir)

دانایان

رشادت

جوانمردان

خبرگزاری فارس

رجا نیوز

صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران

پایگاه خبری تحلیلی قلم پرس

 

مطالب اخیر

آثار خشم خدا چیست؟!

چرا دیه زن نصف دیه مرد می باشد؟

بازگشت امام خمینی (ره) به ایران و آغاز دهه فجر مبارک باد

چرا غیبت از زنا بدتر است ؟

ایستگاه شکم

معنی ایمان چیست؟

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

پرهیزگاران، جوانمردان واقعی ...
آیین صالحین
 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 82482
بازدید امروز :14
بازدید دیروز : 9
تعداد کل پست ها : 118

 

مکارم اخلاق سید الشهداء (ع)(قسمت چهارم و پایانی )

مکارم اخلاق سید الشهداء (ع)(قسمت چهارم و پایانی )

10 ـ عظمتهاى حسین (علیه السّلام):

علائلى ضمن آنکه از عظمتهائى که در وجود حسین تمرکز یافته بود سخن گفته است، از عظمت صراحت لهجه و عظمت تصمیم و عظمت اباء نفس و بلندى همت و عظمت مردانگى آن حضرت شرحى نگاشته است. چون این عظمتهائى که یاد کرده همه از همان روح فیّاض و شجاع و شکست ناپذیر حسین علیه السّلام ـ سرچشمه مى گیرد، قسمتهائى از سخنان او را به طور اقتباس و نقل به معنا با اضافات و تصرفاتى در اینجا مى آوریم.
عظمت در تصمیم: به معناى عزم راسخ داشتن به انجام کار و پایان آن، به طورى که هیچگاه و به هیچ گونه از عزم خود برنگردد، و هیچ چیز تصمیم او را سست نسازد، و از آغاز کار ملاحظه پایان و عاقبت آن را بنماید و هشیارانه تصمیم بگیرد.
اکنون بشنوید که حسین چگونه با پیش بینى پایان کار، وارد میدان شد، و سخنانش چگونه از شعور خطیرش بر مى خاست. آنگاه که عزیمت خروج از مکه و سفر عراق را داشت این خطبه را خواند:
وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا فَاِنّى راحِلٌ مُصْبِحاً
اِنْ شاءَ اللهُ تَعالى»46.
نیست، و درود خدا بر پیغمبرش».
وعده خود وفا کند».
ان شاء الله تعالى».
این بود منطق حسین، و سخنان شور انگیز و قاطع او در برابر کسانى که او را از تصمیمى که داشت باز مى داشت.
مکانى که حسین در آن این خطبه را انشاء کرد، مکانى با عظمت و با هیبت بود; زیرا رجال بزرگ مانند عمر بن عبدالرحمن مخزومى، عبدالله بن عباس، محمد بن الحنفیه و عبدلله بن عمر او را از اجراى تصمیمى که داشت منع مى کردند، و این خطبه در حقیقت پاسخى به درخواست آنها و همفکران آنها از مسلمانان، و اعلام قبول تمام خطرات تصمیم بود.
رجال نامبرده هرچند همه نامدار و متشخص بودند اما روحى مثل روح حسین، و شعور و بینشى مانند شعور او نداشتند، و آن مایه اى که حسین داشت در آنها نبود. آنها در برابر بطولت و مردانگى حسین هیبت خود را از دست دادند، و چون ریگهاى کوچکى بودند که بر دامن کوه بزرگى ریخته باشد که بادهاى تند آنها را به زیر مى ریزد، و کوه در مکان خود استوار و آرام باقى مى ماند (اکنون که سخت ترین بادهاى حوادث و آزمایش، در جهان اسلام به حرکت در آمده و مردم را زیر و رو مى کند، حسین و یاران باشهامت و قهرمانش در برابر این تندبادها و امواج سهمگین اقیانوس حوادث، مردانه ایستادند و مانند کوه از جاى نلغزیدند).

 

پاسخى که در صفحات تاریخ جاویدان ماند، پاسخ حسین بود به عبدالله بن عمر، وقتى به او پیشنهاد سازش با بنى امیه را داد، و او را از شقاوت و قدرت سرنیزه، و زور و بى پروائى و جسارت آنها به خدا و پیغمبر بیم داد، فرمود:
زَکَرِیّا اُهْدِىَ اِلى بَغِىٍّ مِنْ بَغایا بَنى اِسْرائیلَ»
زکریا هدیه شد به زن زناکارى از فواحش بنى اسرائیل؟.
این جواب امام علیه السّلام ـ مقدار قوت تصمیم، و توجه او را به پایان کار، و عزم خلل ناپذیرش را آشکار مى کند که براى نیل به هدف و انجام برنامه اى که خود را موظف به اجراى آن مى دانست به قدر سرانگشتى حاضر به عقب نشینى نیست، و ضمناً هم به مصیبت سر انور خودش که براى یزید هدیه مى شود اشاره فرمود.
آرى، حسین اینچنین قیام و نهضت را شروع کرد و اینسان قلب شجاعش محکم ماند که تا انجام کار به جز مبدأ و هدفى که داشت به جاى دیگر نظر نداشت، مبدئى که در چند کلمه خلاصه مى شد: خدا، پیغمبر خدا، قرآن کتاب خدا، عظمت در اباء نفس و تسلیم باطل نشدن.
در این ناحیه نیز حسین عظمت، بالاترین درجات عظمت را داشت. بسا اشخاصى که هدف و مبدأ بزرگى را در نظر مى گیرند و برنامه هائى عالى اعلام مى کنند، ولى در وسط راه وقتى مواجه با خطر شدند برنامه را فراموش مى کنند یا هنگامى که مال و اعتبار و مقامى به آنها پیشنهاد کردند مال و مقام یا شهوترانى آنها را ذلیل و بیچاره ساخته و از هدف خود چشم پوشى مى نمایند; این کسان از هدف خود دست مى کشند و علاوه بر آن که در میدان فضیلت سهمى نصیبشان نمى شود، دامنشان به عیب و ننگ آلوده مى گردد، و اگر از آغاز سخنى نمى گفتند و برنامه اى نمى دادند شرافت و ایمانشان کمتر زیان مى دید.
حسین علیه السّلام ـ در اینجا نیز مانند جدّ و پدرش از تمام کسانى که براى حق و به نام عدل قیام کردند مسابقه را برد، و وقتى با همه گونه خطر مواجه شد و همه گونه اسبابى که دیگران را ناچار به تسلیم مى ساخت فراهم گشت، فرمود:
بِیَوْمِ الْحِسابِ47»
که ایمان به روز قیامت ندارد.
و نیز فرمود:
صِراط مُسْتَقیم48»
او به دست خدا است، بدرستیکه پروردگار من بر صراط مستقیم است.
اَعْظِمْ بِهِ بَطلاً لَمْ یُعْطَ مُتَضِّعا یدَ الصِغارِ، وَ اَعطى دونَها الرَاْس
کَذلِکَ الْحُرُّ یَسْتَعْدِى الْمَماتَ عَلى عَیْشِ الدَنِیَّةِ اِدْلالاً وَارْکاس
اَکْرِمْ بِها خُلَّةَ کانَتْ لَها نَهَجا ثُمَّ اسْتَمِرَّتْ عَلَى الاَْیّامِ نِبْراس
آرى! حسین با عزتى که از نبوت جدش داشت و عزّت شخصیت خودش، خود را نباخت و تاریخ هم از پشت سر او از اینکه اقرار کند به مثل و نظیرى براى او یا اینکه همانندى براى او بشناسد خوددارى کرد. او مردان دنیا را مردانگى آموخت.
ابن ابى الحدید مى گوید:
السّلام ـ الَّذى عُرِضَ عَلَیْهِ الاَْمانُ وَ اَصْحابِهِ فَاَنِفَ مِنَ الذُّلِّ...»49.
یعنى:
آقاى کسانیکه تن به زیر بار ذلت و ننگ و خلاف شرافت و کرامت ندادند آن کسى که حمیت و جوانمردى و خویشتین دارى و شهادت در زیر سایه هاى شمشیرها را بر زندگى با پستى برگزید; حسین بن على بن ابیطالب ـ علیهما السّلام ـ بود که به او و اصحابش پیشنهاد امان و تسلیم داده شد و او نپذیرفت و راضى به تحّمل خارى نشد.
عظمت در مردانگى: در این عظمت نیز حسین علیه السّلام ـ مقامى عجیب و سخت شگفت انگیز داشت و مردانگى در وجود و بحد اکمل نمایش یافت، و شاید برجسته ترین موارد ظهور مردانگى آن حضرت آنوقتى بود که سپاه کفر پیشه، آن حضرت و اصحابش را تیر باران نمودند، حسین برخاست یک نگاه به آن تیرها کرد، و یک نگاه به اصحابش سپس فرمود:
«قُومُوا رَحِمَکُمُ اللهُ اِلَى الْمَوْتِ الَّذى لابُدَّ مِنْهُ فَاِنَّ هذِهِ السِّهامَ رُسُلُ
الْقَوْمِ اِلَیْکُمْ»
بر خیزید! خدا شما را رحمت کند، و از مرگى که چاره اى از آن نیست پیشواز
نمائید اینک این تیرها فرستاده هاى این مردم به سوى شمایند.
اصحاب برخاستند و ساعتى را با آنها نبرد کردند تا جمعى از اصحاب شهید شدند. در این هنگام حسین دست بر محاسن شریف زد و فرمود:
لااُجیبُهُمْ اِلى شَىْء مِمّا یُریدُونَ حَتّى اَلْقَى اللهَ وَ اَنَا مُخَضَّبٌ بِدَمی»50.
یعنى:
کنم خدا را در حالیکه به خون خود خضاب شده باشم».
جمله اى که از مردانگى حسین هراس انگیز است این است که فرمود:
«قُومُوا رَحِمَکُمُ اللهُ اِلَى الْمَوْتِ»
و دیگر اینکه فرمود:
«اَما وَاللهِ لا اُجیبُهُمْ...».
این دو جمله با کمال وضوح، مردانگى حسین علیه السّلام ـ را آشکار میسازد که در چنان موقف مهیب و وحشتناک هیچ گونه بیم و هراس و شکست و خودباختگى در وجودش وارد نشد; اصحابش را به استقبال از مرگ دعوت فرمود، مانند آن که آنها را برخوان لذیذترین غذاها بخواند.
و حقاً هم آن مرگى که حسین به آن دعوت مى کرد، لذیذ بود; زیرا مى خواست با باطل نبرد کند و برهان خدا که مبدأ او بود، در پیش چشمش مرتسم بود وصداى خدا را که صداى ضمیر و وجدان پاک و ایمان سرشارش بود مى شنید و جز این کلمات چیز دیگر نمى دید: خدا، پیغمبر خدا، قرآن (کتاب خدا).
اگر پیرامون شجاعت روحى و بدنى حسین، سخن را دنبال کنیم کتاب به این زودى به پایان نمى رسد، پس بهتر این است که به همین مقدار قناعت کنیم و خوانندگان گرامى را به کتابهاى مقتل و تفکر در تاریخ زندگى آن حضرت حواله دهیم.

 


11 ـ صبر و شکیبائى:

این صفت از اصول اخلاق حمیده و ملکات پسندیده است و آیات شریفه و احادیث در فضیلت آن بسیار است، و در بیش از هفتاد موضع در قرآن مذکور است. از جمله این آیات است:
(اِنِّما یُوفَّى الصّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِساب)51.
(وَلَنَجْزِیَنَّ الَّذینَ صَبَرُوا اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ)52.
(وَ اَصْبِرُوا اِنَّ اللهَ مَعَ الصّابِرینَ)53.
(وَجَعَلْنا مِنْهُمْ اَئِمَّةً یَهْدُونَ بِاَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا)54.
(اِصْبِرُوا وَ صابِرُوا)55.
(وَاصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ)56.
(یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اِسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصِّلوةِ اِنَّ اللهَ مَعَ الصّابِرِینَ)57.
و از روایات، این حدیث معروف و معتبر کافى است:
فی اِیمان لا صَبْرَ مَعَهُ».
از حضرت امیر المؤمنین نیز روایت است:
«اِطْرَحْ عَنْکَ وارِداتِ الْهُمُومِ بِعَزائِمِ الصَّبْرِ، وَ حُسْنِ الیَقینِ»58.
و از حضرت امام حسن مجتبى علیه السّلام ـ در حدیث است که فرمود:
آزمایش کردیم، و آزمایش کنندگان آزمایش کردند، ندیدیم چیزى را که وجودش سودمندتر و عدمش زیان بارتر باشد از صبر. با صبر همه امور مداوا مى شود، و صبر بغیر خود مداوا نمى شود59.
راجع به فضیلت صبر و تعریف و مراتب و درجات و اقسام آن، مراجعه به کتابهاى حدیث و اخلاق مانند بحار، المحجة البیضاء، جامع السعاده و معراج السعاده مفید و سودمند است.
راغب در مفردات القرآن مى گوید:
حَبْسَها عَنْهُ»
از آنچه عقل و شرع بازداشتن نفس را از آن لازم مى شمارند.
از آیات و روایات، علاوه بر آنکه بلندى مقام و رتبه صابران معلوم مى گردد، دانسته مى شود که صبر، کلید برکات و مقدمه نیل به تمام مقامات معنوى و شرط توفیق در هر کار و کسب هر فضیلت است.
حسین علیه السّلام ـ در مقام صبر امتحانى داد که دوست و دشمن از آن در شگفتى شدند، بلکه فرشتگان آسمان (برحسب فقره زیارت ناحیه مقدسه: «وَلَقَدْ عَجَبَتْ مِنْ صَبْرِکَ مَلائِکَةُ السَّماءِ»60) نیز از آن صبر و شکیبایى در تعجب ماندند، و ظهور این فضیلت از آن حضرت بنوعى شد که سخن از صبر و خویشتن دارى آن امام شهید از توضیح واضحات است مع ذلک از جهت فائده اخلاقى چند قسم از اقسام عالى صبر را بیان مى کنیم و سپس موقف عظیم و بى نظیر آن حضرت را در هریک نشان مى دهیم:
صبر در جهاد: صبر در جهاد اینست که مجاهد فى سبیل الله به واسطه ورود جراحات و زخم اسلحه پشت به میدان نکند و از زخمهاى کارى، پریشان خاطر نشود و روحیه اش از یورش و حمله دسته جمعى قواى مسلّح دشمن ضعیف نگردد.
یکى از علل فتوحات مسلمانان در صدر اسلام همین حال صبرشان در جهاد بود که براى کسب ثواب و فوز به قرب خدا در میدانهاى نبرد، آسوده حواس و با اطمینان صابرانه جهاد مى کردند. قرآن از این مردم مدح کرده، و صبر در حین بأس که در آیه:
(وَ الصّابِرینَ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ، وَ حینَ الْبَأْسِ)61
ذکر شده همین صبر در هنگام جهاد و قتال است.
و در آیه دیگر مى فرماید:
(کَمْ مِنْ فِئَة قَلیلَة غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِاِذْنِ اللهِ وَاللهُ مَعَ الصّابِرینَ)62.
این افتخار در میدانهاى جهاد اسلامى در درجه نخست نصیب على علیه السّلام ـ و خاندانش بود که در هیچیک از جنگها پشت به جهاد نکردند. على علیه السّلام ـ در جنگ بدر، حنین، احزاب و غزوات دیگر که شرکت داشتند در نهایت صبر و تحمل، ثابت قدم بودند به طورى که در جنگ احد نود جراحت بر بدنش رسید و همچنان رزم مى کرد و از پیغمبر و اسلام مردانه و صادقانه دفاع نمود. برادر آن حضرت جعفر بن ابیطالب در جنگ موته بیش از هفتاد زخم شمشیر و نیزه بر بدنش وارد شد، و آن مجاهد فى سبیل الله پرچم اسلام را نگاه داشت تا دستهایش را قطع کردند، و همچنان ثبات ورزید تا او را برحسب بعضى تواریخ به دو نیمه ساختند.
حسین علیه السّلام ـ به روایت ابن اثیر و مسعودى و نقل عقّاد، سى و سه طعن نیزه، و سى و چهار زخم شمشیر و خنجر برداشت که این شصت و هفت زخم بغیر از زخم تیرها بود.
عقّاد نقل کرده که مجموع جراحاتى که اثرش در لباس آن حضرت بود صدو بیست جراحت بوده بلکه از بعضى روایات استفاده مى شود که مجموع جراحات وارده بر آن بدن عزیز خدا از شمشیر و تیر و نیزه و سنگ، بیش از سیصد و ده جراحت بوده است و به اتفاق تمام این زخمها از پیش رو و سینه مطهر بر آن حضرت رسید63.
با این کثرت جراحات جنگ مى کرد و رجز مى خواند و حمله هاى مردانه مى کرد و تا ممکن بود سواره و سپس پیاده، و حتى آن وقتى که بر زمین افتاده بود با کمک شمشیر برمى خاست و آن مردمى را که ننگ عالم انسانیت شدند از خود دور مى کرد، و دفاع مى نمود و صبر داشت.
صبر در مصیبت جوانان و برادران و اصحاب: این نوع صبر از صبر بر جراحات، و آلام بدنى به مراتب دشوارتر، و از پا درآورنده تر است. اما حسین که صبر و شکیبائیش از کوههاى عالم بیشتر بود در داغ مرگ جوانان و برادران، و مصیبت بهترین اصحاب و یاران که همه را با لب تشنه در پیش رویش به فجیع ترین وضعى شهید مى ساختند و بدنشان را پاره پاره مى کردند، صبرى کرد که از آغاز عالم تا به حال چنان صبرى از کسى آشکار نشده است. طفل شیرخوارش را در بغلش تیر مى زدند و هلاک مى کردند. فرزند کوچک برادرش را در آغوشش بعد از آنکه دستش را با شمشیر قطع کردند به طورى که با پوست آویخته شد، شهید کردند.
کودک خردسال دیگرش را که لرزان از خیمه بیرون آمده بود با ضربت عمود، تشنه کام کشتند. در تمام این مصیبات جانکاه صبر مى کرد، حتى کودکى را که شمشیر دشمن دستش را قطع کرده بود مانند مردان دنیا دیده; امر به صبر مى کرد و مى فرمود:
«یَا ابْنَ اَخی اِصْبِرْ عَلى ما نَزَلَ بِکَ، وَ احْتَسِبْ فی ذلِکَ الخَیْرَ»
را خیر حساب کن!.
اهل بیتش را در معرض اسیرى مى دید با اینکه این مصیبت براى او که مجسمه غیرت و مردانگى بود بسیار سخت و جانگداز بود صبر فرمود، و آنها را به صبر و وقار و خاموشى و خویشتن دارى سفارش مى کرد و برحمت خدا مژده مى داد و مى فرمود:
«وَ رَحْمَةُ اللهِ لاتُفارِقُکُمْ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ».
صبر در غضب و خشم: از پیامبر اعظم صلّى الله علیه و آله وسلّم ـ روایت است که نیرومند کسى است که به هنگام خشم، مالک خویش گردد. حسین علیه السّلام ـ هرگز تحت تأثیر خشم و غضب کارى را انجام نداد، در هنگام غضب برخود مسلط بود; و اگر تمام عوامل خشم فراهم مى شد آن حضرت از طریق اعتدال و میانه روى و راه صواب به قدر چشم برهم زدن بیرون نمى شد.
علائلى مى گوید:
غلامى از غلامانش آب بر دست مبارکش مى ریخت ابریق از دستش در طشت افتاد، آب طشت بر روى مقدسش پاشید. غلام عرض کرد: اى آقاى من! «وَالْکاظِمینَ الْغَیْظَ». فرمود: خشمم را فرو خوردم. غلام گفت: «وَالْعافینَ عَنِ النّاسِ». فرمود: عفو کردم از تو. عرض کرد: «وَ اللهُ یُحِبِّ الُْمحْسِنینَ»64.
فرمود:
«اِذْهَبْ فَاَنْتَ حُرٌّ لِوَجْهِ اللهِ الْکَریم»
برو که تو در راه خدا آزادى!65.
و یکى از نمایشهاى حسن خلق و کرم آن حضرت که نشان مى دهد آن امام شهید در برابر عوامل غضب و خشم و کینه، کمال قدرت و ایستادگى را داشت سیراب کردن لشکر حرّ است. وقتى در گرمگاه روز رسیدند و حضرت دید به سختى تشنه هستند، فرمان داد تا به آنها و اسبهایشان آب بدهند. برحسب امر امام تمام سپاه دشمن را از مرد و مرکب سیراب کردند و برپاها و شکم چهارپایانشان آب پاشیدند.
على بن طعان محاربى گفت: من پس از همه رسیدم آن بحر مکرمت و نور دیده ساقى کوثر مرا به آن حال دید، به زبان مبارک به نهایت لطف و مرحمت به لغت حجاز فرمود:
«یَابْنَ اَخِى اَنْخِ الراوِیَه»
برادرزاده! شتر را بخوابان.
من معنى کلام امام را ندانستم امام دانست که نفهمیدم فرمود: «اَنْخِ الْجَمَلَ». من شتر را خوابانیدم، فرمود:
«اخنث السِقا»
دهانه مشک را بر گردان و آب بنوش!
من نتوانستم، امام پیش آمد و دهانه مشک را به دست مبارک پیچید تا آب نوشیدم66.
و دیگر از نمونه هاى صبر آن حضرت امتناعى است که از شروع کردن به جنگ داشت، با اینکه مى دانست آن لشکر کفر پیشه به هیچوجه بر او و عزیزانش رحم نمى کنند، و با اینکه از آنها کارها و حرکاتى سر مى زد که صبر بر آن اعمال نکوهیده دشوار بود، آن حضرت حجت را بر آنها تمام ساخت نه خود و نه اصحابش دست به اسلحه نبردند.
موقعى که نامه ابن زیاد به حرّ رسید و در آن دستور داده بود که حرّ بر حسین علیه السلام ـ کار را تنگ بگیرد، و ایشان را در بیابانى بى آب و سبزه فرود آورد; زهیر بن القین به امام عرض کرد:
«به خدا قسم! آن سپاهى که پس از اینها بیایند بسى بیشتر باشند، اجازه بده تا هم اکنون با این گروه نبرد کنیم» آن حضرت فرمود:
«من ابتدا به جنگ نمى کنم».
همچنین وقتى آب را بر روى امام و اصحابش بسته بودند و در لشکرگاه آن حضرت جاندارى نبود از زن و مرد، کوچک و بزرگ، جوان و پیر، بیمار و سالم; حتى اسبها و مراکب، مگر آنکه تشنه بود و صیحه تشنه کامان همواره به گوش امام مى رسید از ابتداى به جنگ خوددارى کرد.
حتى وقتى جرثومه شرارت و خباثت، شمر ملعون روز عاشورا به خیام طاهره نزدیک شد و در پیرامون خیمه هاى جلالت و عظمت مى گردید تا نقطه اى را که از آنجا میتوان به خیام و لشکرگاه امام حمله کرد، معین سازد، خندقى را دید که آتش در آن افروخته اند; بانگ برداشت و به امام جسارت کرد.
مسلم بن عوسجه که در تیراندازى مهارت داشت اجازه خواست شمر را با تیر بزند، و زمین را از لوث وجود خبیث آن دشمن خدا پاک سازد، حضرت اجازه نفرمود، چون از ابتدا کردن به جنگ کراهت داشت67 مثل اینکه مى خواست جنگش با آنها صورت دفاع داشته باشد.
یکى دیگر از نمونه هاى گذشت و عفو و صبر آن حضرت ـ که به مفاد آیه شریفه:
(وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ اِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الاُْمُورِ)68
دلیلبر عزم محکم، و قوت تصمیم و بلندى همت است ـ قبول توبه حر و آنهمه ملاطفت و محبتى است که نسبت به او از آن معدن صبر و حلم و عفو و بخشش صادر شد.
صبر در تشنگى: این شکیبائى سخت دشوار است، خصوص اگر تشنگى در نهایت شدت باشد. تسلیم نشدن به دشمن با زحمت تشنگى، علامت تصمیم و عزم راسخ فوق العاده است. شاید در تاریخ موردى را پیدا نکنیم که آب را بر روى طرف بسته باشند و او از تسلیم خوددارى کرده باشد.
برحسب تواریخ و کتابهاى معتبر مقتل از روز هفتم محرم آب را بر روى آن حضرت و خاندان و اصحابش بستند از آن روز تا عاشورا اگر هم یکى دو مرتبه به وسیله حفر چاه و کوشش حضرت عباس قمر بنى هاشم آبى تهیه شد، طبعاً سالمندان و بزرگان از آن استفاده نمى کردند و فقط اطفال و خردسالان و مراکب زبان بسته را یکى دو وعده با آن آب دادند; بنابراین داستان تشنگى امام علیه السّلام ـ فوق العاده غم انگیز و شکیبائى آن حضرت بر رنج تشنگى تحیر آمیز است.
کسانیکه گرماى عراق را دیده اند مى دانند که تحمل تشنگى چند ساعت در آنجا طاقت فرسا است. زحمت جهاد در آفتاب سوزان و کثرت جراحات و ریزش خون، همه باعث شدت تشنگى است ولى آن امام تشنه کام بر این رنج عظیم صبر فرمود، و تسلیم آن ناکسان نگردید. صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِالله.
صبر در اطاعت فرمان خدا: معلوم است که ظهور تمام اقسام صبر از آن حضرت براى اطاعت فرمان خدا بود، و براى امتثال امر خدا از آنهمه بلاها و مصیبتها استقبال کرد و پیشنهادهائى را که دوستان یا دشمنان دادند که با یزید بیعت کند یا بنحوى با او به سازش و سکوت رفتار نماید نپذیرفت و ردّ کرد.
خواننده گرامى! شخصیت عظیم و مناقب و کرائم اخلاق حضرت سیدالشهداء علیه السّلام ـ در هرناحیه آنقدر وسیع است که با بسط مقال یا تألیف کتابهاى مستقل هم نمى توان جمال آفتاب تمثال آن خلق و خوى را نشان داد، لذا ناچار به ایجاز و اختصار پرداختیم، و بطور جامع و خلاصه مى گوئیم که آن حضرت در علم و معرفت و حلم و فصاحت و بلاغت69 و خلق و خوى سرآمد تمام خلق بود.

نویسنده : آیة الله العظمى شیخ لطف‏اللّه صافى گلپایگانى‌
منبع: از کتاب " پرتوی از عظمت امام حسین (ع) "



چهارشنبه 90 آذر 30 | نظر بدهید

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin